در حوالی یک من



نمی‌توانم بنویسم از اتفاقات روزمره. حسم بهش دیگر مثل گذشته‌ها نیست. به هیچ‌کس نمی‌توانم اعتماد کنم. نمی‌توانم خودم را با شرایط جدید وفق دهم. نمی‌توانم دیگر.  فقط دلم می‌خواهد گریه کنم.  حالم خوب نیست.  دیگر اعتماد به نفس لازم را ندارم.  حس می‌کنم هر کاری را انجام می‌دهم اشتباه از آب در می‌آید.  حس یک آدم شکست‌خورده را دارم.  


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فین انلاین دمنوش لاغری زر و مد فروش لوازم آرایشی وبلاگ شخصی مهندس محمد علی محمدی بیانیه های یک کروکودیل خوشحال تخفیف ویژه هتل با ما بیبی پُرُداکت کناف بروز بازاریاب فایل