در حوالی یک من



نمی‌توانم بنویسم از اتفاقات روزمره. حسم بهش دیگر مثل گذشته‌ها نیست. به هیچ‌کس نمی‌توانم اعتماد کنم. نمی‌توانم خودم را با شرایط جدید وفق دهم. نمی‌توانم دیگر.  فقط دلم می‌خواهد گریه کنم.  حالم خوب نیست.  دیگر اعتماد به نفس لازم را ندارم.  حس می‌کنم هر کاری را انجام می‌دهم اشتباه از آب در می‌آید.  حس یک آدم شکست‌خورده را دارم.  


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

صدای نسل سوم وبلاگ هواداران رامبد جوان و خندوانه یاد بگیریم ... ورزش 100 روزها منو این همه مجله ویدئویی ناقوس فضاسازان امین امید احمدیانی نور شریعت